معرفت بنام خدد
خیرخواهى (خـیـرخـواهـى ) بـا (نـصـیـحـت ) هـم مـعـنـاسـت و نـصـیـحـت یـعـنـى درخـواسـت عـمـل یـا سـخـنى که مصلحتِ کننده آن کار و گوینده آن سخن را در پى داشته باشد یا دعوت به آنچه که صلاح مخاطب در آن باشد و نهى از چیزى که تباهى و فساد در پى دارد.346 بنابراین ، ناصح و خیرخواه کسى است که به کردار و گفتار نیک راهنمایى کند. ضرورت خیرخواهى خـرد انـسـان بـا کـم تـریـن تـوجـّه درمـى یـابـد کـه انـسـان هـاى عـاقـل و بـا تـجـربـه ، بایستى اندیشه صائب و تجربیات اندوخته خویش را بدون کم ترین شـائبـه در اخـتـیـار هـمـنـوعـان خـود گذارند، از سوى دیگر، مخاطبان را ملزم مى داند که اندیشه وتـجـربـه خـردمـنـدان را بـه کـار گـیـرنـد تـا بـه سـعـادت و خـوشـبـخـتـى نایل آیند و گرنه در دیدگاه امیرمؤ منان صلوات اللّه علیه ، اجتماعى که فاقد (نصیحت گر) و (نصیحت پذیر) باشد، فاقد خیر و نیکى است : (لا خَیْرَ فى قَوْمٍ لَیْسُوا بِناصِحینَ وَ لا یُحِبُّونَ النّاصِحینَ)347 در مردمى که ، ناصح نباشد و ناصحان را دوست نداشته باشند، خیرى نیست . بـدون تـردیـد کـسـى کـه در بـرابـر خـیـرخواهى دیگران ، بى تفاوتى نشان دهد یا به جاى پذیرش نصیحت ناصح ، در برابر او جبهه گیرى کند، هرگز به موفّقیت نخواهد رسید و طعم تلخ شکست را خواهد چشید همان امام فرمود: (لَمْ یُوَفَّقْ مَنِ اسْتَحْسَنَ الْقَبیحَ وَ اَعْرَضَ عَنْ قَوْلِ النَّصیحِ)348 کسى که زشتى را نیکو شمارد و سخن نصیحت گر را نپذیرد، موفّق نخواهد شد. دانشمندان و آگاهان نیز اگر از خیرخواهى امتناع ورزند و دیگران را راهنمایى نکنند، دچار لغزش شده ، خیانت ، پیشه کرده اند. امام باقر(ع ) مى فرماید: (اَلْعُلَماءُ فى اَنْفُسِهِمْ خانَةٌ اِنْ کَتَمُوا النَّصیحَةَ)349 دانشمندان ، اگر نصیحت را پنهان دارند، خود، خائنند. بـر ایـن اساس ، هم بر آگاهان و مجرّبان ، فرض است که نسبت به جامعه خیرخواهى کنند و راه را از چاه نشان دهند و هم بر نصیحت شوندگان لازم است نصیحت خیرخواهان را به گوش گیرند و به کار بندند. همان امام همام پیرامون گروه نخست فرمود: (یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصیحَةُ)350 خیرخواهى مؤ من بر مؤ من ، واجب است . و امام على (ع ) سلام اللّه علیه ، به گروه دیگر فرمود: (اِجْتَلِبُوا النَّصیحَةَ مِمَّنْ اَهْداها اِلَیْکُمْ وَ اعْقِلُوها عَلى اَنْفُسِکُمْ)351 نصیحت را از کسى که آن را به شما هدیه مى کند، بپذیرید و آن را بر خود لازم شمارید. منزلت خیرخواهى بـا تـوجـه بـه مـطـالب یـاد شـده ، خـیـرخـواهـى در فـرهـنـگ انـسان ساز اسلام از منزلتى والا برخوردار شده ، در ردیف اصول اخلاق اجتماعى جاى مى گیرد و نصیحت گر مقامى بس رفیع مى یابد. رسول گرامى اسلام (ص ) فرمود: دین یعنى خیرخواهى . پرسیدند: براى چه کسى ؟ فرمود: براى خدا، پیامبرش ، پیشوایان دین و انبوه مسلمانان .352 و در سخنى دیگر، انسان کوشا در اطاعت و نصیحت گر را در برخى مقامات ، همراه خویش دانسته ، مى فرماید: (مـا نـَظـَرَ اللّهُ عـَزَّوَجـَلَّ اِلى وَلِىٍّ لَهُ یـَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطّاعَةِ لاِِمامِهِ وَ النَّصیحَةِ اِلاّ کانَ مَعَنا فِى الرَّفیقِ الاَْعْلى )353 خداوند به دوستدار خود ـ که خویشتن را در پیروى از پیشوایش و خیرخواهى (براى او) به زحمت افـکـنـده باشد ـ نظر نمى کند مگر آنکه وى (در اثر نظر لطف الهى ) در جایگاه برتر(بهشت ) با ما خواهد بود. از این رو امیرمؤ منان (ع ) مى فرماید: (اصـحـابـى کـه بـیـش از دیـگـران ، مـسـلمـانـان را نصیحت مى کردند، نزد پیامبر(ص ) جایگاه برترى داشتند.354 امام صادق (ع ) فرمود: (عَلَیْکَ بِالنُّصْحِ لِلّهِ فِى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ اَفْضَلَ مِنْهُ)355 بر تو باد که به خاطر خدا در میان خلق او خیرخواهى کنى (یا خیرخواهِ خلق خدا باشى ) که او را با کردارى بهتر از نصیحت ملاقات نخواهى کرد. آنـچـه یـاد شد، نمونه اى از ارج گذارى اسلام و پیشوایان معصوم به موضوع خیرخواهى نسبت به رهبرى و آحاد جامعه اسلامى است . ویژگى پیامبران نـصـیـحـت وخـیـرخـواهـى ـ بـه مـعـناى واقعى کلمه ـ از اصول ادیان الهى به شمار مى رود و همه پـیـامـبران ، بدان متّصف بودند و با تمام وجود تلاش مى کردند مردم را به راه خیر و صلاح ، رهنمون شوند و در این راه از هیچ کوششى دریغ نداشتند. خداوند، از خیرخواهى و دلسوزى رسول اکرم (ص ) چنین یاد مى کند: (لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ اَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ)356 گویا از شدّت اندوهِ اینکه آنها ایمان نمى آورند، مى خواهى جانت را از دست بدهى ! ایـن آیـه و آیـه شـشـم سـوره کـهـف ، تـصـریـح دارنـد کـه رسول خدا(ص ) جان خویش را در راه نصیحت و هدایت مردم ، در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هیچ گونه چشمداشتى ، آنان را به خیر و صلاح دعوت مى کرد. دیگر پیامبران الهى نیز این ویژگى را در حد اعلا دارا بودند که قرآن مجید، به عنوان نمونه ، از چهار نفر آنان یاد کرده است : 1ـ حـضـرت نـوح (ع )؛ آن حـضـرت ، 950 سـال بـه تـبـلیغ آیین آسمانى خویش پرداخت و به ویژگى نصیحت گرى خویش اشاره کرد و فرمود: (اُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبّى وَ اَنْصَحُ لَکُمْ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)357 مـن پیام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید. 2ـ حـضـرت هـود(ع )؛ آن بـزرگوار نیز با تلاش و کوشش وصف ناپذیرى به خیرخواهى مردم زمان خویش پرداخت و به آنان فرمود: (اَبْلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبّى وَ اَنَا لَکُمْ ناصِحٌ اَمینٌ)358 من رسالت هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من براى شما خیرخواه و امینم . 3ـ حضرت صالح (ع )؛ آن پیامبر معصوم نیز، سالیان دراز به نصیحت و خیرخواهى مردم منطقه خویش پرداخت و با آوردن ناقه ـ به عنوان معجزه ـ حجت را بر آنان تمام کرد، ولى نابخردان ، نصیحت آن فرستاده خدا را نادیده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت ، آخرین سخن خود را در حالیکه از آنان روى برتافته بود، این گونه به گوش آنان رساند: (..یـا قـُوْمِ لَقـَدْ اَبـْلَغـْتـُکـُمْ رِسـالَةَ رَبـّى وَ نـَصـَحـْتُ لَکـُمْ وَ لکـِنْ لا تـُحـِبُّونـَ النّاصِحینَ)359 اى قوم من ! همانا من ، رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برایتان خیرخواهى نمودم ، ولى شما خیرخواهان را دوست ندارید! 4ـ حـضـرت شـعـیـب (ع )؛ قـوم شعیب نیز فرجامى چون فرجام قوم صالح داشتند و سخن حضرت شعیب (ع ) نیز نظیر سخن حضرت صالح (ع ) بود: (فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ اَبْلَغْتُکُمْ رِسالاتِ رَبّى وَ نَصَحْتُ لَکُمْ...)360 سـپـس از آنـان روى بر تافت و گفت : اى قوم من ! همانا من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ کردم ، و برایتان خیرخواهى نمودم . آداب خیرخواهى هر کس مى خواهد به چنین کار شریفى دست یازد باید شرایط آن را نیز در خویشتن فراهم آورد و آن را بـا آداب مـخـصـوصـى بـه جـاى آورد تا اثر مطلوب را در پى داشته باشد، در اینجا به برخى از آن آداب و شرایط به طور فشرده اشاره مى کنیم : 1ـ نیّت خالص هـدف نـهـایى ناصح ، بایستى قرب به خدا باشد و بندگانش را براى رهپویى به سوى او نـصـیحت کند، زیرا منبع خیر و برکت جز او نیست و هر کار نیکى به سوى او مى رود و به او مى پیوندد. رسـول خـدا(ص ) نـامـه هـایـى را تـنـظـیـم کـرد تـا بـراى سـران کـشـورهـاى جـهـان ، ارسال دارد، پیک هاى آن حضرت به خدمت رسیدند، پیامبر ضمن ابلاغ ماءموریتشان ، فرمود: (اِنـْصـَحـُوا لِلّهِ فـى عـِبـادِهِ فَاِنَّهُ مَنِ اسْتَرْعى شَیْئاً مِنْ اُمُورِ النّاسِ ثُمَّ لَمْ یَنْصَحْ لَهُمْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ)361 (تنها) به خاطر خدا در میان بندگانش خیرخواهى کنید، زیرا اگر کسى مسؤ ولیت بخشى از امور مردم را به عهده گیرد و برایشان خیرخواهى نکند، خداوند بهشت را بر او حرام میکند. خـاصیت قصد قربت این است که ناصح هرگز به بندگان خدا خیانت نکند و آنچه را که صلاح است با آنان در میان گذارد. 2ـ آزادگى و تدیّن نـصـیـحـت گـر بـایـد از حـرّیـت و دیانت برخوردار باشد تا خیرخواهى او امضاى شرعى داشته باشد و از شائبه بزدلى و سازشکارى مصون باشد. امام صادق (ع ) در این باره مى فرماید: (...اَلثـّانـِیـَةُ اَنْ یـَکـُونَ حـُرّاً مـُتـَدَیِّنـاً... وَ اِذا کـانَ حـُرّاً مـُتـَدَیِّنـاً اَجْهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصیحَةِ لَکَ...)362 دومـیـن شـرط ایـن اسـت که ناصح ، آزاده و دیندار باشد، اگر چنین بود خود را در خیرخواهى تو به تلاش و کوشش وا مى دارد. 3ـ پاکى درون ناصح باید خود از آلودگى ها پاک باشد، شیطان را از خویش دور سازد، طوق بندگى خدا را بـر گـردن نهد و پس از منزّه شدن از شرّ و زشتى ، به خیرخواهى دیگران همّت گمارد؛ امیرمؤ منان صلوات اللّه علیه با شگفتى مى پرسد: (کَیْفَ یَنْصَحُ غَیْرَهُ مَنْ یَغُشَّ نَفْسَهُ)363 کسى که به خویشتن خیانت کند، چگونه خیرخواه دیگران مى شود؟! امـام صـادق (ع ) نـیـز خـیـرخـواهـى از انـسـان هـاى آلوده را بـس بـعـیـد مـى دانـد و حـتـى بـرخى رذایل را مانع اصلى خیرخواهى معرفى کرده ، مى فرماید: (اَلنَّصیحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ)364 خیرخواهى از حسود محال است . عـکـس آن نیز صحیح است ، یعنى کسى که بیشتر به صفاى درون خویش بپردازد و خیرخواه خود باشد براى مردم هم بهتر خیرخواهى مى کند؛ امام على (ع ) فرمود: (اِنَّ اَنْصَحَ النّاسِ اَنْصَحُهُمْ لِنَفْسِهِ وَ اَطْوَعُهُمْ لِرَبِّهِ)365 خـیـرخـواه تـریـن مـردم کـسـى اسـت کـه بـراى خـودش خـیرخواه تر و براى پروردگارش مطیع ترباشد. 4ـ آداب دیگر هـمـچـنـیـن نـصـیـحـت گـر بـایـد مـوقـعـیـت نـصـیـحـت پـذیـر را در نـظـر بـگـیـرد و بـا عقل وتدبیر پیش رود، با زبان خوش و نرمخویى به نصیحت بپردازد، مخاطب را به جاى خویش فرض کند و هر چه براى خود مى خواهد براى او هم بپسندد و... . آثار خیرخواهى اگـر انـسـان هـاى شـایسته با آداب و شرایط لازم به خیرخواهى مردم بپردازند و آنها هم بدون شـائبـه ، نـصـیـحـت خـیـرخواهان را به کار بندند، خیر و سلامت جامعه را فرا مى گیرد و شرّ و پـلیدى از آن رخت بر مى بندد؛ کاستى ها به تکامل ، فقر به غنا، وحشت به امنیت ، کینه توزى بـه مـحـبـت ، ضـعـف به قدرت تبدیل مى شود و نارسایى ها جبران مى گردد و استعدادهاى خفته شکوفا مى شود. در روایات اسلامى به برخى از آثار گرانقدر خیرخواهى اشاره شده است ، از میان آنها به سه روایت از امام على (ع ) بسنده مى کنیم : 1ـ (اَلنَّصیحَةُ یُثْمِرُ الَْمحَبَّةَ)366 محبت ، ثمره خیرخواهى است . 2ـ (مَنْ قَبِلَ النَّصیحَةَ اَمِنَ مِنَ الْفَضیحَةِ)367 هر کسى نصیحت را بپذیرد از رسوایى ایمن مى شود. 3ـ (اِقْبَلِ النَّصیحَةَ کَىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ)368 نصیحت را بپذیر تا از عذاب رهایى یابى .
پاورقی
347 ـ شرح غررالحکم ، ج 6، ص 427. 348ـ شرح غررالحکم ، ج 5، ص 104. 349ـ فروع کافى ، ج 8، ص 54. 350ـ اصول کافى ، ج 2، ص 208. 351ـ نهج البلاغه ، خطبه 120، ص 373. 352ـ وسائل الشیعه ، ج 11، ص 595. 353ـ بحارالانوار، ج 27، ص 72. 354ـ همان ، ج 16، ص 151. 355ـ اصول کافى ، ج 2، ص 164. 356ـ شعرا(26)، آیه 3. 357ـ اعراف (7)، آیه 63. 358ـ همان ، آیه 68. 359ـ اعراف (7)، آیه 79. 360ـ همان ، آیه 93. 361ـ مکاتیب الرسول ، على احمدى ، ص 31. 362ـ وسائل الشیعه ، ج 8، ص 428. 363ـ شرح غررالحکم ، ج 5، ص 565. 364ـ من لا یحضره الفقیه ، ج 4، ص 58. 365ـ شرح غررالحکم ، ج 2، ص 531. 366ـ همان ، ج 1، ص 161. 367ـ شرح غررالحکم ، ج 5، ص 277. 368ـ بحارالانوار، ج 1، ص 180.
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 314
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 281030
|
||